لالایی !

می خوام با آهنگ صدام برات یه لالایی بگم
یه قصه از من و تو و یه عشق رویایی بگم
تو قصه فرهاد بشم برم به کوه بیستون
اسمتو اونجا بزنم با قلمی به رنگ خون
لالالالا گل بهار، چشماتو روی هم بذار
از توی شهر قصه ها، برام یه دسته گل بیار
شقایق و لاله و رز، که رنگ عاشقی باشه
کنار اون، بنفشه و مریم و رازقی باشه
لالالالا، سبد سبد گلای اطلسی و ناز
یادت نره، دوست دارم باشه میون ما یه راز
ممکنه دیو قصه ها، به ما حسادت بکنه
بیاد میون من و تو، بخواد خیانت بکنه
دیو اگه بین ما اومد، با هم هم آغوش می شیم
از توی قصه می ریم و، براش فراموش می شیم
می ریم تو شهر پریا؛ اونجا فقط یه رنگیه
کی می تونه به من بگه، عاشق شدن چه رنگیه؟
این عشق پنهونی باشه، میون ما با پریا
یواشکی و بی صدا، ساده و صاف و بی ریا
وقتی هم آغوش شدیم، دست بکشم توی موهات
شونه کنم تا خود صبح، کمون ناز ابروهات
رو پلکای قشنگتو، برات نوازش می کنم
پیشونی بلندتو، با بوسه نازش می کنم
تو بوسه غرقت می کنم، تا جایی که دیوونه شی
جایی بری که تا ابد، زندونی میخونه شی
صد تا دوست دارم  می گم با تیک تیک ثانیه ها
هزار دفعه می بوسمت تا بگذرن دقیقه ها
دقیقه ها می رن و تو خوابای رنگی می بینی
سبد سبد شکوفه و گلای رنگی می چینی
لالالالا یه گلدون و هزار تا شاخه تا ابد
میون شاخه ها می شی، یه تک گل و یه سر سبد
لالالالا دوست دارم، همیشه پیشت می مونم
سرود این لالایی رو کنار قلبت می خونم

 



نظرات شما عزیزان:

ستاره
ساعت23:27---18 آذر 1391
زیبا بود ممنون ازت

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : شنبه 18 آذر 1391برچسب:, | 22:26 | نويسنده : parmis |