تاريخ : شنبه 12 ارديبهشت 1394برچسب:, | 16:32 | نويسنده : parmis |

اگر انسانها می دانستند

فرصت با هم بودنشان چقدر محدود است

نامحدود یکدیگر را دوست می داشتند



تاريخ : شنبه 12 ارديبهشت 1394برچسب:, | 15:38 | نويسنده : parmis |



تاريخ : شنبه 12 ارديبهشت 1394برچسب:, | 15:25 | نويسنده : parmis |

گاهی دورت خیلی شلوغه اما تو دلت یه کنج خلوتو میخواد

بشینی و زانوتو بغل کنی و سرتو بذاری روشو به رو به روت خیره بشی و بری تو فکر

انقدر غرق افکارت بشی که اصلا به گذشت زمان و اتفاقاتی که پیرامونت می افته توجه نکنی

فقط خودت باشی و خود خودت

اونجاس که به تنهاییت پی میبری

به نقش افراد دو رو برت

از مامان بابا گرفته و خواهر برادر و بقیه منتسبین

که واقعا چه نقشی در زندگیت بازی میکنن و تو چه نقشی برای اونا

به این که شاید اگه نبودی یا دور بودی شاید محبوب تر بودی

به اینکه واقعا دوستانی که خیلی از وقتتو در روز و هفته و ماه و سال بهشون اختصاص میدی آیا شایستگیشو دارن

جنبه اینهمه دوست داشتنو دارن

لیاقت این همه فکر کردن بهشون رو دارن

ارزش اینهمه انرژی گذاشتن و شاد کردن و حرف زدن و به حرف دلشون گوش کردنو دارن

وقتی که میذاری

محبتی که خرج میکنی

تلاشی که برای رضایتشون میکنی

اونام برا تو همچین کاری رو میکنن

هستن دلی

حداقل خودت میدونی که اگه 100 در 100 دوستشون داری این 100 یه صده واقعیه و بی غل و غش

اونا چی

اینجورین

نمیدونی

یعنی از بارخورد کارشون همچین چیزی نمیگیری

خسته میشی

ناراحت میشی

دلت می شکنه

بغض میکنی

اشک گرم از کناره گونه ت غلت میخوره میاد پایین

پشیمون میشی از همه این کارا

میگی ولشون کن

دوست کیه که بخواد وفا کنه

هر کدوم موقع نیازاومدن و به وقت رفع نیاز رفتن

انسانن و این خصوصیت یه انسانه نمیشه خرده گرفت

یهو تو این فکرا هستی که یاد چند خاطره از همون دوستان که یه روزی فقط با حرفای تو آروم میشدن

با جوکای تو میخندیدن

و با پیشنهادای تو متنبه می شدن می افتی

و تنها دلسوزشون تو رو میدونستن

اینا همونا بودن که بعد از مدتها دیگه تو رو نمیشناختن

خیلی سرد برخورد میکردن

مثل یه غریبه

اینه اون خصوصیات انسانی

پس دل به آدما نبند

حتی مهربونترین آدما برات مهربون نمی مونن

یه زن و شوهر که همه هستی شونو برا هم میدن موقع دلخوری حاضرن سر به تن طرف مقابلشون نمونه

اینا که فقط دوستن

نمیدونم چطوریه چه ضربه هایی که از رفیق نمیخوریم اما بازم از رو نمیریم

بازم اعتماد میکنیم

بازم وقت میذاریم

بازم دل و جون میدیم برا رفیق

کاش ارزششو داشته باشن

درصد زیادیشون ندارن

خیلیا از طرز برخوردم دچار سوءتفاهم شدن

فکر میکردن اگه محبتی هست پشتش نیازیه

پشتش هدفیه

پشتش خواسته ای هست

اما من بدون هدف محبت کردم

دوستی کردم

حتی عشق ورزیدم

عشقی که به طور قطع لیاقتی در طرف مقابلم نبود

بیاییم یاد بگیریم اگه توجهی بمون میشه در پسش یه هدف شوم نیست

اگه دوستمون دارن به خاطر چیزی نیست

منو به خاطر خودم و صفای دلم دوست دارن نه چیز دیگه

یاد بگیریم آبرو دیگرانو دستمایه خنده خودمون قرار ندیم

طرف سالها با خون دل ذره ذره آبرو جمع کرده یه لحظه سالها زحمتش رو به باد فنا ندیم

برا رسیدین به هدفمون از روی افراد رد نشیم

اگه میخوام به فلان خواسته م برسم ...

بعضی وقتا زندگی پاشو بدجور رو خرخره آدم فشار میده

از ته دل میخواد که تو رو تسلیم کنه و تو چاره ای جز متابعت نداری

هیچی نمیتونی بگی جز اینکه خیره تو چشاش زل بزنی و فقط همینطور نگاهش کنی

دلم شکست از دست یکی

یکی که شاید اونو به خاطر خودش دوست دارم

دوستش دارما

خیلیییییییی

میشه از خنده هام

مهربونیام

بعضی وقتا کل کل کردنام

و اذیت کردنام که هرچی بیشتر اذیت کنم

نق بزنم

بیشترم دوستش دارم

آره از دست همون

که با بی تفاوتی هاش

بی حوصلگی هاش

دیگه خسته م کرده

میدونی جواب جون جونه و جواب مرگ مرگ

اون جواب خنده ها و محبتا و یکدلی و یک رنگی ها رو با بی تفاوتی میده

این نشون دهنده اهمیت ندادنه 

بده یکی برای تو از خیلی مرزا بگذره

مرزا و هنجارا و ارزشهایی که تو زندگی بشون پایبنده اما به خاطر تو

به خاطر یه لحظه شاد کردنت و خندوندنت و حس رضایتت پا رو اون هنجارا بذاره و تو جوابش رو با بی تفاوتی بدی

بی حالی و استیصال یک روز

یک هفته

یک ماه

یک سال

نه دائم

هر کس آستانه صبری داره

اون که صبور بود ایوب پیامبر بود

توقع صبر تو جامعه پر از استرس امروز خیلی توقع زیادیه

این چیزا عمر رفاقتو کم و کمتر میکنه

رنگ از روش کم کم می پره

کوره محبتو با ری اکشنای به جا و به اندازه گرم نگه دارین

که وقتی سرد بشه هر چقدرم که بدمید چون به خاموشی گراییده

سرد و سرد تر میشه

یادگیریم حتی تو این سن هنوز خوبه

و جمله همینیم که هستم رو منم یادش میگیرم و بهش میخوای بخواه نمیخوای نخواه رو اضافه میکنم

...

منم سرد میشم

بی تفاوت میشم

درست مثل یخ

جالبه هیچ کس تحمل اینو نداره شخصی درست مثل خودش رفتار کنه

مامانم همیشه میگه خوبه آدما قابل عزت باشن

پس عزتت رو به اندازه ارج بهش بذار و نابودش نکن

از آغاز کلام تا به انتها دلخوریم از چند نفر بود نه یه نفر

خداییش بعضیا خیلی نارفیقن

دلم میخواد آرزو کنم مثل خودشون سرشون بیاد

اما باز میگم ولش کن

یکی هم هست که یه دووونه س

عاشقشم دیوانه وار

واقعا دوسته به معنای واقعی

خدایا ازم نگیرش

...

 

 

 

 

 

 



تاريخ : جمعه 4 ارديبهشت 1394برچسب:, | 15:19 | نويسنده : parmis |