خوب بودن خود را منوط بر خوب بودن دیگران نکنیم. 

بد بودن خود را به علت بد بودن دیگران توجیه نکنیم.

مشک را گفتند : تو را یک عیب هست.

با هر که نشینی از بوی خوشت به او دهی.

گفت : زیرا که ننگرم با کی ام ؛ به آن نگرم که من کی ام.



تاريخ : چهار شنبه 6 اسفند 1393برچسب:, | 17:59 | نويسنده : پری |

برای دقیقه های سرد چای دم کن
 
در فنجان ثانیه های تلخ شکر بریز

شاید لحظه های دلخوشی آنقدر نباشد

که فرصت حتی یک تبسم را به نگاهمان وصله بزنند


تاريخ : چهار شنبه 6 اسفند 1393برچسب:, | 17:57 | نويسنده : پری |

در زندگی از چیزهای زیادی میترسیدم و نگران بودم

تا اینکه آنها را تجربه کردم وحالا ترسی از آنها ندارم:

از تنهایی میترسیدم، تا اینکه یاد گرفتم

خود را دوست بدارم.

از شکست میترسیدم تا اینکه یاد گرفتم

تلاش نکردن یعنی شکست.

ازنفرت مردم میترسیدم تا اینکه یاد گرفتم

بهرحال هر کسی نظری دارد.

از سرنوشت میترسیدم تا اینکه یاد گرفتم

من ، توانِ تغییر آن را دارم.

از گذشته میترسیدم تا اینکه فهمیدم

گذشته دیگر توان آسیب رساندن به من را ندارد.

و بالاخره از تغییر میترسیدم تا اینکه یاد گرفتم

حتی زیباترین پروانه ها هم باید قبل از پرواز کرم باشند

و تغییر آنها را زیبا میکند!!!



تاريخ : چهار شنبه 6 اسفند 1393برچسب:, | 17:53 | نويسنده : پری |

ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻭﺍﺭﺩ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻫﯿﭻ ﺁﺩﻣﯽ ﻧﺸﻮ ﻭ ﺯﯾﺮ ﻭ ﺭﻭﺵ ﻧﮑﻦ ،

ﺣﺘﯽﻋﺰﯾﺰﺗﺮﯾﻨﺖ !

ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﺭﺍ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﯿﻞ ﺑﺰﻧﯽ

ﺣﺪﺍﻗﻞ ﯾﻪ ﮐﺮﻡ ﺗﻮﺵ ﭘﯿﺪﺍﻣﯿﮑﻨﯽ ....



تاريخ : چهار شنبه 6 اسفند 1393برچسب:, | 17:44 | نويسنده : پری |

یاد بگیریم... از محبت دیشب پدر نگوییم

درحضور کسی که پدرش در آغوش خاک آرمیده است...

یاد بگیریم... گر به وصال عشقمان رسیدیم، میان انبوه جمعیت

کمی دستانش را آهسته تر بفشاریم،

شاید امروز صبح کسی در فراق عشقش چشم گشوده باشد..

یاد بگیریم... اگر روزی از خنده ی فرزندمان به وجد آمدیم،

شکرش را در تنهاییمان به جا آوریم نه وصف خنده اش را درجمع...

شاید کسی در حسرتش روز میگذراند...

یاد بگیریم... آهسته تر بخندیم،

شاید کسی غمی پنهان دارد که فقط خدا میداند...

یاد بگیریم...''' ترحم ناشیانه، به درد های غریبه ای نکنیم ،

شاید همان حوالی کسی از آن درد دلشکسته است...



تاريخ : چهار شنبه 6 اسفند 1393برچسب:, | 17:42 | نويسنده : پری |

قلبت را آرام کن..
یک وقتهایی بنشین و خلوت کن با تمام سکوت هایت…
نگاه کن به اطرافت…
به خوشبختى هایت…
به کسانی که میدانی دوستت دارند…
به وجود آدم هایی که برایت اهمیت دارند…
و به خدایی که تنهایت نخواهد گذاشت…
گاهی یک جای دنج انتخاب کن…
گاهی یک جای شلوغ…
آرامش را در هر دو پیدا کن…
هم درکنار شلوغی آدم ها…
هم درکنار پنجره ای چوبی و تنها…
دلمشغولی ها را گاهی ساده تر حس کن…
باران را بی چتر بشناس…
خوشحالی را فریاد بزن…
و بدان که تو" بهترینى"



تاريخ : چهار شنبه 6 اسفند 1393برچسب:, | 17:4 | نويسنده : پری |

دیروز را نمیدانستیم و امروز شد ،
امروزمان تمام نشده فردا میشود !
فردا را به خیر و دیروز را به گذشته بسپاریم ،
تا امروزمان امروز است زندگی کنیم.



تاريخ : چهار شنبه 6 اسفند 1393برچسب:, | 17:1 | نويسنده : پری |

غـم هـا ارزش جنـگیــدن نــدارنــد !
رهــایـشــان کنیـــد
غـم هــا آنـقــدر خـستـــه انــــد،
که بـا کمتــریــن بی تــــوجـهی،
از پــای در می آیـنـــد
پس بــرای شـادی بغـل بـاز کنیــد،
و بــا امیـــد زنــدگی کنیــد …!



تاريخ : چهار شنبه 6 اسفند 1393برچسب:, | 16:55 | نويسنده : پری |

گر من از عشق غزالى غزلى ساخته ام

شيوه ى تازه اى از مبتذلى ساخته ام

گر چو چشمش به سپيدى زده ام نقش سياه

چون نگاهش غزل بی بدلى ساخته ام

شكوه در مذهب درويش حرامست ولى

با چه ياران دغا و دغلى ساخته ام

ادب از بي ادب آموز كه لقمان گويد

از عمل سوخته ژس العملى ساخته ام

 می چرانم به غزل چشم غزالان وطن

مرتعى سبز به دامان تلى ساخته ام

 شهريار از سخن خلق نيابم خللى

كه بناى سخن بی خللى ساخته ام

 



تاريخ : چهار شنبه 6 اسفند 1393برچسب:, | 16:38 | نويسنده : پری |

دلم گرفته

دلم عجيب گرفته است

و هيچ چيز

نه اين دقايق خوشبو ،

که روي شاخه ی نارنج

می شود خاموش

نه اين صداقت حرفي ، 

که در سکوت ميان دو برگ

اين گل شب بوست

نه هيچ چيز مرا ازهجوم خالی اطراف

نمی رهاند

و فکر مي کنم

که اين ترنم موزون حزن تا به ابد

شنيده خواهد شد

"سهراب سپهری"



تاريخ : چهار شنبه 6 اسفند 1393برچسب:, | 16:34 | نويسنده : پری |

دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من

 

گر از قفس گریزم کجا روم، کجا من؟

کجا روم که راهی به گلشنی ندانم

که دیده برگشودم به کنج تنگنا من

نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته کس به من دل

چو تخته‌پاره بر موج، رها، رها، رها من

ز من هر آنکه او دور ، چو دل به سینه نزدیک

به من هر آن که نزدیک، ازو جدا، جدا من!

نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی

که تر کنم گلویی به یاد آشنا من

ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟

که گویدم به پاسخ که زنده‌ام چرا من؟

ستاره‌ها نهفتم در آسمان ابری

دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من

"سیمین بهبهانی"



تاريخ : چهار شنبه 6 اسفند 1393برچسب:, | 15:42 | نويسنده : پری |

در كتاب چار فصل زندگي

صفحه ها پشت سرِ هم مي روند

هر يک از اين صفحه ها، يک لحظه اند

لحظه ها با شادي و غم مي روند...

گريه، دل را آبياری مي كند

خنده، يعني اين كه دل ها زنده است...

زندگي، تركيب شادی با غم است

دوست مي دارم من اين پيوند را

گر چه مي گويند: شادي بهتر است

دوست دارم گريه با لبخند را

"قیصر امین پور"



تاريخ : چهار شنبه 6 اسفند 1393برچسب:, | 14:45 | نويسنده : پری |

در گذر گاه زمان

خیمه شب بازی دهر

با همه تلخی و شیرینی خود میگذرد

عشقها می میرند

رنگها رنگ دگر می گیرند

و فقط خاطره هاست 

که چه شیرین و چه تلخ 

دست ناخورده بجا می ماند

"مهدی اخوان ثالث"



تاريخ : دو شنبه 4 اسفند 1393برچسب:, | 14:17 | نويسنده : پری |

دل خوشم باغزلی.تکه نانی.ابی...

واگربازبپرسی گویم:دلخوشم بانفسی...

حبه قندی.چایی.صحبت اهل دلی...

فارغ ازهمهمه ی دنیایی...

اه مردی میگفت:

دلخوشی هاکم نیست دیده هانابیناست..........



تاريخ : دو شنبه 4 اسفند 1393برچسب:, | 14:7 | نويسنده : پری |

یکـبار که تنــــــــــها بمانی

یکـبار که بشکنـــد دلت

غرورت اعتمادت همین یکبار کافیســـت

تا یک عمـــر از پشت نگاهـــی ترک خورده به آدمهــا بنگری ...!

همین یكـبار كافیســـت تا دیگر هیــچ نگاهــــــــــی دلت را نلرزانـــد ...



تاريخ : دو شنبه 4 اسفند 1393برچسب:, | 14:0 | نويسنده : پری |