سرآغازِ زندگی

بی شک صدایِ خندیدنِ کسی ست که دوستش داریم ...

می شود بخندی ؟ هوس کرده ام یک دلِ سیر زندگی کنم.



تاريخ : شنبه 4 ارديبهشت 1395برچسب:, | 14:43 | نويسنده : پری |

دردی که انسان را به سکوت وا میدارد

بسیار سنگین تر از دردیست که به فریاد وا میدارد......

و انسانها فقط به فریاد هم میرسند ... نه سکوت هم....



تاريخ : شنبه 4 ارديبهشت 1395برچسب:, | 14:41 | نويسنده : پری |

ﮔﺎﻫﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ به خودم میگویم :

در دیاری که پر از دیوار است ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻓﺖ؟! ﺑﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﭘﯿﻮﺳﺖ؟! ﺑﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ ﺑﺴﺖ ...

ﺣﺲ ﺗﻨﻬﺎﯼ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﮔﻮﯾﺪ : ﺑﺸﮑﻦ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ، ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻧﺖ ﺩﺍﺭﯼ ! ﭼﻪ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﺩﺍﺭﯼ؟!

ﺗﻮ " خدﺍ " ﺭﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﻭ " ﺧﺪﺍ " ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁﺧﺮ ﺑﺎ ﺗﻮﺳﺖ.



تاريخ : شنبه 4 ارديبهشت 1395برچسب:, | 14:34 | نويسنده : پری |

قــوی بـاش و نتــرس......

هــرگـاه بتــرسی، شکست می خــوری.

تــرس از تنگدستی، تــرس از شکست، تـــرس از دست دادن!

تــرس هیچ قـدرتی برایـت به جـا نمی گذارد!

وقتی هراسانی، آنچه که از آن بیم داری را به سوی خود می کشانی…

آنقدر قوی باش تا هر روز با زندگی روبه رو شوی…

زندگی یک مسابقه نیست، بلکه سفری است که هر قدم از مسیر آن را باید لمس کرد؛ چشید، و لذت برد

زندگیتان پر از زیبایی...



تاريخ : شنبه 4 ارديبهشت 1395برچسب:, | 14:22 | نويسنده : پری |

گاهی کسانی که هزاران فرسنگ از شما فاصله دارند

می توانند احساس بهتری نسبت به کسانی که دقیقا کنارتان هستند در شما ایجاد کنند !



تاريخ : شنبه 4 ارديبهشت 1395برچسب:, | 14:14 | نويسنده : پری |

زندگی را باید همانند بخاری های نفتی ساخت...

هراز گاهی به آن سر زد زیرنظر داشت که مبادا نفتش تمام شود و سرمای روزگار بند بند وجودش را به لرزه در آورد

باید به آن سرزد سر زد تا مبادا جلوی راهش را چیزی گرفته باشد که دوده بزند و دنیایش را را سیاه کند... . .

گاهی باید حواسمان به زندگی باشد تا با بی مهری مردم بخاری های دلمان خاموش نشود

گاهی باید حواسمان به آدمهای کنارمان باشد تا جلوی راه را نگیرند و زندگیمان را سیاه نکند.

"گاهی باید از این مردم ترسید"



تاريخ : شنبه 4 ارديبهشت 1395برچسب:, | 14:11 | نويسنده : پری |

طوری بخند که حتی تقدیر شکستش را بپذیرد

چنان عشق بورز که حتی تنفر راهش را بگیرد و برود

طوری خوب زندگی کن که حتی مرگ از تماشای زندگیت سیر نشود …

این زندگی نیست که می‌گذرد، ما هستیم که رهگذریم

پس با هر طلوع و غروب لبخند بزن،

مهربان باش و محبت کن می‌دانی، روزها بلاخره به شب می‌رسند؛

تا رسیدن شب، از گذشتِ روزت راضی باش دوست من ...



تاريخ : شنبه 4 ارديبهشت 1395برچسب:, | 14:0 | نويسنده : پری |

زندگی معلم است، یک معلمِ فوق العاده

زندگی به تو می آموزد... گذشت و مهربانی حسِ بی نظیری به تو میدهد.

او میآموزد بار بردوش دیگران نهادن شانه های خودت را سنگین می کند

و بار از دوش دیگران برداشتن خودت را سبکبار می کند...

زندگی، ساده میآموزد...

سادگی، زیباتر است...

 



تاريخ : شنبه 4 ارديبهشت 1395برچسب:, | 13:41 | نويسنده : پری |

تو که باشی !

من هستم!  

خوب، روان، آرام...

تو که باشی!

لبریز میشوم...  

از زندگی، شور، نشاط...

تو که باشی !  

تنهاییم بی معنی ست !  

یادم میرود...  

شاید ندانی!!

اما!  

تو که باشی!  

هستی ...  

و همین مرا بس!



تاريخ : شنبه 4 ارديبهشت 1395برچسب:, | 13:35 | نويسنده : پری |